Monday, July 12, 2010

سوءتفاهم *

صبح که بیدار شدم اولین کاری که کردم چک کردن ای‌میل بود. خانم طباطبایی استاد درس «نحوه‌ی خوانش متون قدیمی (غیر پینگلیش) فارسی» نمرات رو فرستاده بود و آخرش هم یک سری عکس از خودش بعد از برنزه کردن و نصب نگین به نافش ضمیمه کرده و از بچه‌ها، مخصوصاً پسرها، خواسته بود نظرشون رو بگن. به جای شماره دانشجویی بعضی پسرها هم عکس آلتشون رو گذاشته بود. این سنتی در دانشگاه ما بود که با اون استاد اعلام می‌کرد در اون کلاس با چند نفر خوابیده. شماره دانشجوییم رو پیدا کردم و نمره‌م رو دیدم... خدای من... 7 از 100؟ چطور ممکنه؟ درسته که من هیچ تفاوتی بین س و ص وث و بقیه‌ی حروف مسخره‌ی فارسی قدیمی نمی‌بینم، ولی با این حال 7 از 100 خیلی ناعادلانه به نظر می‌رسید.

فکری به خاطرم رسید. سریع لخت شدم و با پور.ن-کم (دوربین‌های معروفی که در همه‌ی خانه‌ها پیدا می‌شود و مخصوص گرفتن عکس پو.رنو از خود است) چند عکس از خودم گرفتم. بعد ای‌میل خانم طباطبایی رو جواب دادم و عکس‌ها رو پیوست کردم و نوشتم: عکس‌هایتان خیلی قشنگ بود. وقتی آن‌ها را دیدم احساس کردم که بدن من مناسب‌ترین کلید برای قفل زیبای تن شماست... شما این‌طور فکر نمی‌کنید؟

هنوز 5 دقیقه نگذشته بود که ای‌میل جدیدی از طرف خانم طبابایی دریافت کردم که از دانشجویان به خاطر بعضی اشکالات جزئی در نمرات معذرت خواسته بود و علتش رو لحاظ نشدن پروژه‌ها در نمره عنوان کرده بود. در پایان نوشته بود: «بعضی پروژه‌ها تحویل داده نشده‌اند اما به خاطر ایده‌ی خوبی که داشته‌اند نمره گرفته‌اند. اگر تا قبل از فردا پروژه‌ها تحویل داده نشود، نمره‌ی آن‌ها تعلق نخواهد گرفت.»
نمرات رو که باز کردم، به جای شماره دانشجوییم عکس آلتم رو پیدا کردم و نمره‌ی جدید: 97
دوش گرفتم و راهی دانشگاه شدم. باید پروژه‌ام رو به بهترین نحو انجام می‌دادم...

پایان

* عنوان از مدیر وبلاگ (فریبرز) است.

1 comment:

soroosh said...

WOW.