سریع خودم را به او مالاندم و اضافه کردم: «ممکنه برداشت من از رابطهی جنسی، با تلقی تو فرق داشته باشه. نه؟» چشمکی زد و گفت: «من همیشه تعریف خودم رو داشتم و تو هم این رو میدونستی. تو از رابطهی جنسی هیچی نمیدونی.» سعی کردم به هیچ چیز فکر نکنم. چشمهایم را بستم و شروع به خودارضایی کردم (امیدوار بودم این کار را نوعی توهین تلقی نکند). سکوت آزارندهای بر فضای بحثمان حاکم شده بود. به طرز معنیداری میفهمیدم که نمیخواهد خودش را به من بمالد. این در حالی بود که من در هر جای بحث که بهانهی کوچکی وجود داشت، این کار را کرده بودم. آخرهای خودارضایی فکر کردم چه بهتر که این کارم را توهین بداند. به نظر من او بود که از رابطهی جنسی چیزی نمیفهمید.
پایان
پایان
No comments:
Post a Comment