Tuesday, December 14, 2010

اربابان جنسیت

ما صدای شما رو نمی‌شنویم... این دیگه چیه؟... یه موجود عجیب... یه موجود عجیب داره میاد طرف ما. وای خدای من؛ اون شبیه یه آلت بزرگه... داره میاد طرف ما... اگه صدای ما رو می‌شنوید...

این‌ها آخرین پیام‌هایی بود که سفینه‌ی خودارضای 2 از سفر اکتشافیش ارسال کرد. تلاش برای یافتن بازماندگان این سفینه به مدت دو سال ادامه یافت، اما سرانجام رئیس مرکز فضایی، آقای پتیمون، نامه‌ی استعفایش را نوشت و برای همیشه راهی ویلایش در سن‌خوزه شد. بعد از آن دو سال جهنمی که با سقوط عجیب سفینه‌ی خودارضای 7 همراه شد، دیگر رسانه‌ها هم دوست نداشتند دنبال این ماجرای دردسرساز بروند. 5 سال بعد، گم‌شدن خودارضای 2 برای همه‌ی مردم به خاطره‌ای دور تبدیل شده بود. آقای پتیمون روزها روی صندلی راحتیش می‌نشست و به آلبوم‌های دوران اوج کارش نگاه می‌کرد: شهوت‌کوب 3، مالش فضایی 2، آلت‌پیما و... چرا برای آن‌ها حادثه‌ای پیش نیامده بود؟ چرا از بعد از انقلاب جنسی ایالات متحده، ناگهان فضاپیماهای تمام کشورها با خطرات جدی روبرو شده بودند؟ از تمام آن‌ها فقط پیام‌هایی گنگ باقی مانده بود که در آن‌ها از مرکز فضایی کمک می‌خواستند. بعد از استعفای او هم وضع فرق چندانی نکرده بود.

ادامه دارد...

توضیح مدیر وبلاگ (فریبرز): ای‌میل‌های زیادی به سایت فرستاده شد که از روند انتشار داستان‌ها شکایت کرده بودند و می‌خواستند از سبک‌های جدید داستان‌نویسی ناجور مطالب بیشتری منتشر شود. متأسفانه در زمینه‌ی ناجورنویسی فارسی با فقر مواجهیم و برای تجربه‌ی سبک‌های جدید، ناچاریم داستان‌های ترجمه‌ای منتشر کنیم که آن هم منتقدان سرسخت خود را دارد. داستان این شماره ترجمه‌ای است از قسمت اول sex masters که جزو مهم‌ترین داستان‌های علمی‌تخیلی ناجور دنیاست.

1 comment:

wimm said...

آیا آلتهایِ فضایی واقعن وجود دارن؟
(بله. دستگاه هایِ شهوتستیز با همین سوال و سوال هایِ مسخره ی دیگه ای از این دست سال ها ذهنِ ارضاعجویان رو به خودشون مشغول و از واقعیاتِ جنسی دور ساختن)