توضیح مدیر وبلاگ (فریبرز): یکی از خوانندگان ایمیلی در رابطه با داستان آلتپرست (که حدود پنج ماه پیش در شش قسمت دنبالهدار روی وبلاگ قرار گرفت) فرستاده و آهنگی را هم که خودش برای شخصیت داستانی آلتپرست ساخته ضمیمهی آن کرده است. در حال حاضر امکان ارائهی این آهنگ در وبلاگ وجود ندارد اما ترانهی آن به همراه بخشی از ایمیل این خواننده در زیر میآید:
گهگاهی به کتابهای کاهی و کهنهام دست می کشم و میپرسم شخصیتهای این کتابها که من با آنها زندگی کردهام چطور به راحتی از خاطرهام محو شدند و از بین رفتند؟ حالا زمانه عوض شده و ما با خیلی از این شخصیتهای داستانی از طریق کامپیوتر آشنا میشویم. اما حدیث فراموشی همان است که بود. شخصاً در چند ماه اخیر همیشه شخصیت آلتپرست را پیش چشم داشتهام و کمتر لحظهای بوده که بدون حضور مجازی او سپری کرده باشم. آهنگی را هم که برایش ساختهام فقط حاصل همین آشفتگی روحی و احساسی است که درگیر آن بودهام و بس. ترانهی آن را در یک شب برفی و در حالی که بدنم هیچ خیال خواب نداشت سرودم. به نظرم آمد سبک اعتراضی رپ بهترین راه برای توصیف شخصیت عصیانگر آلتپرست است و به همین دلیل این سبک را انتخاب کردم. در ضمن، حالا که بحث اعتراض به ترجمهها در وبلاگ بیشتر از قبل مطرح شده دلم میخواهد نکتهای را مطرح کنم. من شخصاً تسلط چندانی روی زبان انگلیسی ندارم و همین ترجمهای که به نظر خیلیها پرغلط میآید هم برایم غنیمت است. بهتر نیست به جای اینکه صرفاً انتقاد کنیم خودمان هم وارد گود بشویم و مثلاً کسانی که دستی در ترجمه دارند به وبلاگ کمک کنند؟ خود من در زمینهی موسیقی این کار را کرده ام و امیدوارم انتشار این آهنگ در وبلاگ گام کوچکی برای تحقق آن باشد.
آخه آلتپرست هیچکی به فکر تو نبود / تو داری میشی فراموش چه زود زود
آلتتو بردار و برو از این شهر / دنیا واسه همه شیرینه اما واسه تو زهر
آلت واسه تموم آدما یه بازی قشنگه / اما واسه تو بازیچه نیست یه جنگه
بگو بازم میبری آلتا رو / بگو بازم دنیا میفهمه ما رو