وسط درس خوندن بودم که دیدم یه اساماس از طرف "لاله" یکی از دخترای دانشکده اومده. بهترین فرصت بود تا خواستهی خودم رو به شکل رمزی بهش بفهمونم.
متن اساماس این بود.
salam
emtehane Dr.Karimi az che fasl hayiye?
Schopenhauer ham miad?
جواب دادم:
salam :*
are, fasle "CUNT" ham miad
az avvale fasle "A'lat" ta akhare bakhshe "Shahvat" ro ham bayad bekhunim
Bye
فردا صبح، همین که از در دانشگاه وارد شدم، لاله که خیلی وقت بود کمین کردهبود و منتظر من بود، دوید و خیلی سریع خودش رو به من مالید و فرار کرد.
پایان.
No comments:
Post a Comment