Monday, May 24, 2010

مراسم (قسمت اول)

هوا کم‌کم تاریک می‌شد و تمام مدرسه خودشان را برای مراسم بلوغ آماده می‌کردند. آقای زاهدی به بچه‌های مدرسه گفته بود که اگر مراسم را باشکوه برگزار کنند، یک هفته مدرسه را تعطیل خواهد کرد تا دانش‌آموزان به فعالیت‌های آزاد جنسی بپردازند. فریبرز مسئولیت گروه رقص را بر عهده گرفته بود و با هماهنگی دبیرستان دخترانه‌ی کنار مدرسه‌ی خودشان، تعدادی از دخترها را آماده کرده بود.

چراغ‌های سالن خاموش شد و همه ساکت شدند. مارش شهوت‌انگیز مراسم به صدا درآمد. نور موضعی بالای سن روشن شد. چیز زیادی از صورت کسی که نور رویش افتاده بود معلوم نبود، اما همه از بدنش فهمیدند که فریبرز است. نور موضعی به صورت متمرکز روی آلت فریبرز پرتوافشانی می‌کرد. همراه با ضرب طبل، کم‌کم آلت فریبرز افراشته شد. وقتی به خط پایان رسید، ناگهان چراغ‌های سن روشن شدند و گروه موسیقی شروع به نواختن آهنگی بسیار شاد کرد و فریبرز به همراه دختران مشغول اجرای بخش اصلی مراسم شد، یعنی رقص بلوغ.

ادامه دارد...

No comments: