از دو هفته پیش وقت گرفته بودم که امروز متنم را بخوانم. شنبهها یک کلاس اجباری داشتیم که متنهایمان را میخواندیم و بقیه نظر میدادند. پشت سکو ایستادم و شروع به خواندن کردم: «یک روز پیرمردی را که چیز زیادی از جنسیت نمیدانست گرفتند و به محلی بردند تا حسابی ادبش کنند. او مزاحم بقیه شده بود و هیچ کس از دیدنش خوشحال نمیشد. در آن محل هم همه مسخرهاش کردند و کتکش زدند. ظاهراً او قرار نبود به یک آدم عادی تبدیل شود.» به صورت بچه ها نگاه کردم. همه به گوشهای از دیوار خیره شده بودند و چند نفر آرام خودارضایی میکردند. احساس میکردم برای اولین بار به حرفهایم گوش میدهند. ادامه دادم: «این پیرمرد چندبار تصمیم گرفت خودش را بکشد اما موفق نشد...» بغض در گلویم شکست. همان موقع یکی از بچهها که در ردیف اول نشسته بود نعره زد و لباسهایش را کند. کاملاً عریان شد و روبهروی من ایستاد. و دستش را به علامت تمایل برای معاشقه به سمت من دراز کرد. من مردد شده بودم. او همان کسی بود که بارها مسخرهام کرده بود و دیگر هیچ اعتمادی به او نداشتم. اما دلم میخواست یکبار دیگر هم شانسم را امتحان کنم. پس دستم را آرام به سمتش بردم. باورکردنی نبود... او دستم را گرفت و لباس هایم را درآورد. به بچه ها نگاه کردم. همه تعجب کرده بودند و بعضی هم با تمسخر به من و او نگاه میکردند. اما برای من اهمیتی نداشت. در طول رابطه چند بار احساس کردم که او در حال خندیدن است. اما به روی خودم نیاوردم و من هم لبخند زدم. این شیرین ترین رابطهی جنسی من بود.
حالا یک هفته از آن روز میگذرد. من چند بار خواسته ام که به او نزدیک شوم ولی هنوز جرات این کار را پیدا نکردهام. اما میخواهم فردا موقع ورزش صبحگاهی کنارش بایستم و به او لبخند بزنم و منتظر عکسالعملش بمانم.
پایان
حالا یک هفته از آن روز میگذرد. من چند بار خواسته ام که به او نزدیک شوم ولی هنوز جرات این کار را پیدا نکردهام. اما میخواهم فردا موقع ورزش صبحگاهی کنارش بایستم و به او لبخند بزنم و منتظر عکسالعملش بمانم.
پایان
3 comments:
وقتی هنگام خودارضایی گوزیدم از اون روز به خودم زنجیری بسته ام که هنگام راه رفتن جند آهن داغ به آلتم میخورند و آن را زخمی نمیکنند .
وقتی هنگام خودارضایی گوزیدم از اون روز به خودم زنجیری بسته ام که هنگام راه رفتن جند آهن داغ به آلتم میخورند و آن را زخمی نمیکنند .
وقتی هنگام خودارضایی گوزیدم از اون روز به خودم زنجیری بسته ام که هنگام راه رفتن جند آهن داغ به آلتم میخورند و آن را زخمی نمیکنند .
Post a Comment